هر کسی دلش شور یه چیزی رو می زنه ...

مادر، دلش شور فرزندش .. فرزند، شور مهر مادر .. محصل، شور نمره و درس و مشق .. معلم، شور یاد دادن .. عاشق، شور معشوق .. معشوق، شور سرگشته اش .. گلر، شور گل نخوردن .. فوروارد، شور گل زدن و سرطلایی شدن .. قفس، شور پرنده خوش آواز .. پرنده ی در قفس، شور آزادی .. قلم، شور نوشتن .. کاغذ، شور خطی از دلتنگی .. شاعر، شور قافیه .. شعر، شور شعور .. شکارچی، شور شکار .. شکار، شور رهایی .. دل، شور آرامش .. آرامش، شور مهربانی

ایمان دارم حتی علی بی غم هم دلش شور غم رو می زد ...