صدای قدمهای بهار را می شنوی؟

پشت پرچین خانه باغ مان!

پرشور به انتظار نشسته

عقربه های ساعت را می بینی؟

پرشتابتر از همیشه، به پابوس زندگی می دوند

نفس به نفس، همچو ابراهیم زنده می کند خفتگان را

تو نیز زندگی را مشق دوباره کن

باز کن پنجره را

بنوش شمیم خوش اقاقیها را

بهار روی هر شاخه شمعدانی شمعی افروخته

بشنو آوای بلبلان مست را

بشنو!

تو را می خوانند

تو!

در ذهن سبز باورم

تکه ای از بهاری

محمد رضا - 1395/12/29

بشنوید:

**

**