محبوب من

دنیای عجیبیه .. همه چیز با یک اتفاق ساده شروع می شه .. گاهی یه صحبت و معاشرت کوتاه با یک غریبه سرنوشت زندگیتو تغییر می ده .. حتی دیدن یه فیلم خوب که بنا بوده فقط حالتو بهتر کنه.. یا شنیدن یک موسیقی ..

همون یه اتفاق ساده استارت یه سناریوی بزرگ رو می زنه .. کافیه راه بیفتی .. کافیه حرکت کنی

آدمها مثل آب روان می مونن که از کوههای بلند سرازیر می شن و از لابلای سنگها و کوهها و درختان و دره ها راه خودشونو پیدا می کنن .. هزار تا پیچ و تاب می خورن آخرش خودشونو می زنن به رود .. که برسن به دریاها .. به اصالت و بزرگیشون .. امان از روزی که آدمها راه خودشونو گم کنن و فرصتی پیدا نکنن برا رسیدن .. تو کویر، رودهای گمشده محکوم به مرگن

این روزها بدجوری دلم خواسته به کافه نادری برم .. نه اینکه ادعای شاعری و روشنفکری داشته باشم .. یقین دارم که حس و حال خوبی می تونم بگیرم .. می شه یک لیوان چای رو تو خونه یا تو ماشین خورد یا وسط جنگل داخل یه کلبه چوبی که با هیزم داری گرمش می کنی .. این حس و حال الان منه ...