مهربانیت را مرزی نیست ...

شمعدانی (3)


اردیبهشت بهشت می شود

وقتی که تو

نفس عمیق می کشی

تمام سینه ام

بوی رنگی ترین شمعدانی می گیرد ...

محمد رضا _ 95/2/6


+ بشنوید: دریافت

۱۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد رضا

معرفی یک اثر ارزشمند


"من برای چه زنده ام؟"
نویسنده:انصار امینی
ناشر:تمدن علمی
موضوع:انسان مدرن

اگر پرسیده شود که چرا نویسنده کتاب"من برای چه زنده ام؟" را نوشته است؟(در پاسخ باید گفت که) در حوزه ی فلسفه و اندیشه، کتاب های متعددی را در زمینه زندگی و مرگ و البته عشق می توان دید؛ اگر بخواهیم واقع نگرانه به آثار منتشره نگاه کنیم؛ غیر از چند اثر شاخص، بقیه را می توان در دایره ی فلسفه ی محض جای داد که نویسندگان گویی تمام تلاش خود را در این آثار انجام داده اند تا مخاطب، نتواند از زیر بار کلمات و اصطلاحات دشوار به نتیجه ای در رابطه با هستی و نیستی برسد و بعبارتی به نظر می رسد که بیش تر اصطلاح محور و کلمه محورند تا غایتمند! در این کتاب سعی شده است از تفکرات مختلف استفاده شود و پس از آن تلقی نویسنده ابراز بشود؛ نویسنده در نوشتار حاضر سعی نموده تا جای ممکن از آثار مختلف هنری و ادبی مثال هایی را بیاورد تا خواننده دچار کسالت و خشکی اندیشیدن نشود...(کتاب "من برای چه زنده ام؟"انصار امینی، ص 9).
علاقمندان می توانند این کتاب را در بیست و نهمین نمایشگاه بین المللی کتاب از15تا25اردیبهشت ماه1395از غرفه نشر علم تهیه کنند.
https://telegram.me/AAMINI66

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد رضا

عصاره احساسات


نوشتن و بیان مسائل یکی از مهمترین ابزارها در ارتباطات به شمار میاد .. اما در بیان عواطف و احساسات مناسبترین ابزار شعر هست .. شعر عصاره احساساتیه که حرفهای نهفته بسیاری توش داره .. اما جوهر شعر عشقه .. اگر عشق از شعر گرفته بشه تبدیل به نثری معمولی می شه ..

شاعر نیازمند مخاطبه .. محتاج دلبری که برایش طنازی کنه .. مخاطبی زمینی یا آسمانی فرقی نمی کنه .. هر چه فاصله ها بیشتر احساسات عمیقتر .. هر چه درد فراغ و رنج دوری از محبوب بیشتر اثر مانا تر .. و لذا محبوب آسمانی همیشه زیباتره ..

اگه عشق به یک ستاره گناه بزرگی نیست اعتراف می کنم عاشق یک ستاره دوردستم .. دوردور و دلربا ...

۱۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد رضا

نوبت عاشقی


تا آخرین نفس بهار

جوانه بزن

پائیز،

نوبت عاشقی انارهاست ...


محمد رضا _ 1395/1/22

۱۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد رضا

تکرار


قصد رفتن کرده ای تا باز هم گویم بمان

بار دیگر می کنم خواهش ولی اصرار نه


به نظرم کار چاوشی بسیار عالی بوده و به جذابیت بیشتر سریال شهرزاد کمک موثری کرده .. واقعاً لذت می برم از شنیدن صدای قوی و پر انرژی و البته سرشار از احساسش در این سریال ...

۱۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد رضا

سال نوتون مبارک

بشنوید ...



۱۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد رضا

آخر سال


سرشار از حسای متفاوتم .. از قدردانی مقام مافوقم و ابراز رضایتشون .. اینکه همه چیز با پول قابل جبران نیست رو بارها و بارها تجربه ش کردم .. پول همه چیز من نیست .. گاهی با یک توجه کوچیک .. با یک پیام محبت آمیز سرمست می شم .. روحم نیازمند آرامشه و از هر چیزی که بهش کمک کنه دریغ نمی کنم.

از چهار فصل سالی که گذشت لذت بردم .. خصوصاً پاییز که کلی سر ذوق بودم و شعر سرودم .. از زمستان و دیدن برف .. از جوانه زدن .. گل دادن شمعدانیها .. و چقدر من این شمعدانیها رو دوست دارم .. اگه روزی مجموعه شعرهام رو چاپ کردم قطعاً اسمشو می ذارم شمعدانی ..

دلتنگم برا عزیزانی که نتونستم ببینمشون .. صداهایی که نتونستم بشنومشون .. زیبایی هایی که مجال دیدنشون رو نیافتم ..
واژه گانی که به سحر و جادوی قلم بر کاغذ نیاوردم ..

بعضی حسا گفتنی نیست .. آروم آروم پرنده های مسافرمون کوچ می کنن .. و این غم انگیزه .. برا همه مسافرا آرزوی سلامتی می کنم.

یه جورایی حساب کتاب می کنم .. هنوز نمی دونم با خودم چند چندم ..

جالبه میان انبوهی کار امروز دومین پستمو بداهه می ذارم .. انگار اینم بخشی از کارمه.

اگرچه اینجا خیلی کم خونده می شه .. اما همین چندتا دوست عزیزم برام مهمن و بسیار دوسشون دارم.

قول می دم با یه پست صوتی که احتمالاً از سروده های خودم باشه با هم به استقبال بهار بریم.

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد رضا

آقای همساده


این خنده های خیلی بلند یا بهتره بگم قهقهه های آقای همساده منو به فکر فرو می بره .. همینجوری که بلند می خنده همینجوریم زود جوش میاره و سر و صداش آزار دهنده ست .. کیف و کفش و لباساش همیشه شیکن و سر و وضعش بسیار مرتب .. استاد بودن آداب داره .. اما من فکر می کنم بچه ها بیشتر از وضع ظاهریمون به باطنمون توجه می کنن و کافیه به این تضاد درونی و دوگانگی پی ببرن .. و این تقدس و قداست مصنوعی بر ملا بشه .. خوبه واقعاً تعادل رو همه جا رعایت کنیم اینجوری آسیبش هم برا خودمون و هم برا اطرافیانمون کمتره ..

+ من معتقدم قلب و ذهن و روح آدم ظرفیتهای خالی داره که باید به تدریج تکمیل بشه .. این خاصیت کمال گرایی آدمهاست .. به همین دلیله که همیشه احساس در اوج بودن نمی کنیم.

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد رضا

تو خواهی آمد

این شعرها که بوی سکوت می دهند

از غیبت لب های توست

کلمات

مثل زنجره های خشکیده ی تابستانی

از معنا خالی شدند

و در انتظار مورچه هایند

توشه بار زمستانی شان را


در حفره ی تاریک خالی کنند-

اندوهی که سرازیر می شود

در سینه ی خاموش من.

 

                                                         محمد شمس لنگرودی


دلتنگی

خوشه ی انگور سیاه است

لگد کوبش کن

لگد کوبش کن

بگذار سر بسته بماند

مستت می کند

این اندوه.        

 

شمس لنگرودی



امشب

         دریاها سیاه اند

باد زمزمه گر

                 سیاه است

پرنده و گیلاس ها

                       سیاه اند

دل من روشن است

                      تو خواهی آمد

شمس لنگرودی





۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد رضا

تاکسی


یه مدته با ماشین خودم کمتر می رم سر کار و بیشتر با تاکسی دارم رفت و آمد می کنم.

راستش این کار مزایا و معایب خاص خودشو داره .. از همه بدترش منتظر موندنه .. بعدش اگه جلو سوار شدی که هیچ وگرنه تا پایان مسیر باید پیاده سوار شی برا پیاده شدن بقیه مسافرا و باز داشتن پول خورد و تحمل بوی تند عرق بعضی راننده ها و کثیفی صندلی هاشون که  برا آدمهایی مثل من منزجر کننده است.

خوبیهاش هم کم نیستن .. راحت به تلفنهات جواب می دی .. اصلاً تو مسیر می تونی حال خیلی از دوستان رو با اینترنت سیارت بپرسی .. مغازه ها و فروشگاههایی رو که هیچوقت نمی دیدی رو ببینی و ...

از همه مهمتر تاکسی مثل صف های قدیم نونوایی مرکز تبادل اطلاعات و بخش کوچک و مهم جامعه است.

تو تاکسی جامعه شناس می شی .. از مشکلات مردم می شنوی .. از دردها و رنج هاشون .. از شادیها و سلایق شون و علاقمندیها و خیلی چیزای دیگه ..

تو این دو سه ماه تقریباً عادت کردم و بخاطر اینکه انضباطم به هم نخوره زودتر راه می افتم و البته مسیر پیاده رویم 50 قدم هم نمی شه :))


۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
محمد رضا