مهربانیت را مرزی نیست ...

۴ مطلب در فروردين ۱۳۹۶ ثبت شده است

برزخ


چندی پیش به دوست بسیار عزیزی مشاوره می دادم .. تفاوتهای بسیاری که با زوجش داشت بسیار رنجش می داد .. هر چقدر خواستم به سمت سوی مصالحه هدایتش کنم نمی شد .. ناگهان جمله ای گفتم: "بر روی سنگ بذری نمی روید". بعد ایشونم همین جمله رو تکرار کردن و انگار از میان همه مکالماتمان همین یک جمله کوتاه توصیف تمام رابطه بود .. سکوت کردیم .. بعد تصمیم گرفتم چیزی نگویم و شاید صحبت از هواشناسی موثرتر بود.

در اعماق سکوتم با خودم صحبت می کردم .. محمد اشتباه نکنی .. به خیلیا جهت فکری می تونی بدی .. تصمیم سازی بکنی ..و این برزخی هست که من خیلی وقتا به آن دچارم.

شاید اوایل کارم به هیچکس مشاوره برای جدایی نمی دادم .. حتی کمکی در این راستا نمی کردم .. اما حالا با گذشت سالها ایمان آوردم که اولاً: قضاوت بین آدمها کار بسیار سختیه و دوماً: بسیاری از انتخابها از ابتدا اشتباه محض بوده و همون مصداق انداختن سنگی به چاه توسط جاهلی و درنیاوردنش به صد عاقل

و من همه تلاشمو می کنم که اشتباه نکنم .. و به همین خاطر از این برزخ خیلی خسته نمی شم ...
۲۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد رضا

نامه بیست و چهارم


بانوی نازنین

 اعتراف می کنم که جذاب ترین فصل برایم پاییز است .. پاییز مرا به طرز شگفتی به وجد می آورد .. اما همین بهار است که پاییزمان را زیبا می کند .. باید جوانه بزنی .. بارور شوی .. تا ثمر بدهی ...

 تو حالا یک شکوفه ای .. قویترین شکوفه بهاری .. جذاب و پرانرژی و خوش آب و رنگ

 تو گل اناری ...

 بلوغی دیررس و طولانی گلهای اناری را انتظار می کشد .. اما تو با پاییز می آیی .. ایمان دارم که می آیی ...

 پارسال همین موقع ها بود این شعر رو گفتم:

 "تا آخرین نفس بهار جوانه بزن

 پاییز!

 نوبت عاشقی انارهاست ..."

 محمد رضا _ فروردین ماه 96

 

۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
محمد رضا

نامه بیست و سوم


بانوی نازنین!

این جمله امروز خیلی مرا تحت تاثیر قرار داد:

"اگر می‌خواهیم پیام عاشقانه‌مان دریافت شود، باید آن را بفرستیم. اگر می‌خواهیم چراغی را روشن نگه داریم، باید مُدام در آن نفت بریزیم." مادر ترزا گفته

در مورد این جمله می شود کتابها نوشت و ای بسا کتابها نوشته شده .. مثنوی ها سروده شده و اصلاً اساس همه رابطه های مانای عاشقانه دنیا بر همین منوال استوار گردیده است.

توهم عشق داشتن و خیالپردازی در خفا توصیفگر هیچ رابطه عاشقانه ای نیست .. عشق باید ابراز شود .. عشق در سکوت خاموش و فراموش می شود.

۹ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
محمد رضا

بهارانه

 

صدای قدمهای بهار را می شنوی؟

پشت پرچین خانه باغ مان!

پرشور به انتظار نشسته

عقربه های ساعت را می بینی؟

پرشتابتر از همیشه، به پابوس زندگی می دوند

نفس به نفس، همچو ابراهیم زنده می کند خفتگان را

تو نیز زندگی را مشق دوباره کن

باز کن پنجره را

بنوش شمیم خوش اقاقیها را

بهار روی هر شاخه شمعدانی شمعی افروخته

بشنو آوای بلبلان مست را

بشنو!

تو را می خوانند

تو!

در ذهن سبز باورم

تکه ای از بهاری

محمد رضا - 1395/12/29

بشنوید:

**

**

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
محمد رضا