تو با قلب ویرانه ی من چه کردی
ببین عشق دیوانه ی من چه کردی
 
در ابریشم عادت آسوده بودم
تو با بالِ پروانه ی من چه کردی
 
ننوشیده از جام چشم تو مستم
خمار است میخانه ی من، چه کردی؟
 
مگر لایق تکیه دادن نبودم
تو با حسرتِ شانه ی من چه کردی؟
 
مرا خسته کردی و خود خسته رفتی
سفر کرده با خانه ی من چه کردی؟
 
جهان من از گریه است خیسِ باران
تو با سَقف کاشانه ی من چه کردی؟

دکتر افشین یداللهی